دوربین مخفیه؟
واقعا چرا شورای نگهبان همچین کرد؟!! :|||
واقعا چرا شورای نگهبان همچین کرد؟!! :|||
این هفته در تمام این چهار سال و حتا در تمام طول تحصیلم بیسابقه بود! به این ترتیب که باید پروپوزال تحویل میدادم. باید تمرین سوم ریضمو شامل هشت سوال رو حل میکردم و این در حالیه که معمولا تمرینهای این درس چهار یا پنج سوال دارند. باید پرسشنامهی بیودیزاین رو کامل آماده میکردم که بفرستیم برای ابوالفتحی که این کار انجام شد و طبق معمول ابوالفتحی یه دینامیت گذاشت جلومون ترکیدیم رفتیم مرحلهی اول. باید ارائهی تفسیر قرآن رو برای استاد میفرستادم که البته این استاد عزیز اصراری به تحویل فایل و پاورپوینت نداشت و با ویس خالی هم اوکی بود و خب تا وقتی میشه یه کار رو به صورت حداقلی انجام داد، چرا که نه؟(الکی میگم البته. :دی یکی از اذیتهایی که توسط من علیه خودم انجام میشه همینه که یه کار تا در بهترین حالت ممکن نسبت به چیزی که بلدم انجام نشه، آروم نمیگیگیرم ولی خب این هفته واقعا شوخی نداشت.) باید مدل پیشنهادی هیل برای ماهیچه و باندگرافش رو برای درس بیومکاترونیک تحلیل میکردیم که کردیم ولی امروز کلاس آرام و لذتبخش عرشیجون رو پیچوندم که یه کم اعصابم آروم باشه. در ادامه باید گزارشکار آز فیزیک رو بنویسم. کلاس فردای عرشیجون رو برم. در آخرین روز کاری هفته هم امتحان میانترم انسان در اسلام در ساعت ۱:۳۵ ظهر و امتحان میانترم ریضمو در ساعت ۶ عصر رو بدم.
در نهایت خدایا مرسی که به ما حداقل عقلی دادی که الان مشغول به تحصیل باشیم.
و البته، به نظرم بهترین درمان موضعی برای حال و احوال بد روحی، غرقشدگی در درسه. :)
در راستای تکلیف مربوط به آمار بیمارستان ها این هم اضافه کنم که در سایت بعضی بیمارستان ها اطلاعات ضد و نقیض در مورد همون بیمارستان وجود داره. :|
حالا از این که اصلا معلوم نیست کدوم پزشکی تو اون بیمارستان کار می کته و هیچ اسمی از پزشک ها تو سایت نیست، بگذریم.
بعد، گرافیک مزخخخخخخرفففففففف.
برای یکی از پروژه های دانشگاه باید یه سری اطلاعات در مورد بیمارستان های استان های مختلف در بیاریم.
نکته ای که می خوام خدمتتون عرض کنم اینه که در استان لرستان از بیست و نه بیمارستانی که تا الان لیست شدن، اسم پنج تاشون امام خمینی عه.
آخه چرا واقعا؟!
خدایا جسارت به محضر شما نباشه ولی این خوف و رجا خیلی مقولهی بیخودیه.
د آخه آدم داره درد میکشه، غصه میخوره، بعد آخرش هم معلوم نباشه بندهی بدت بوده که نتیجهی بدیهاش رو دیده، یا شما آدم رو دوست داشتی خواستی بگی اوهوی! بدو بیا سمت من کارت دارم.
خدایا میدونم کلا ما رو تو آمپاس آفریدی ولی حقیقتا اگه بغل خودت نبود ما هم نبودیم الان.
خلاصه که در هر صورت شکرت.
من، هر جور و از هر وری فکر میکنم، استخاره کردن برای تصمیم در مورد ازدواج تو کتم نمیره! نمیره دیگه آقاجون!
یعنی تو این سیستمی که شما چیدی، دل که رسما کشکه. عقل هم دو زار کار میکنه، بعد بقیه رو میده دست استخاره. :)
البته که خداروشکر، البته که صلاح بوده، البته که اینطوری بهتره ولی این چیزی از ارزشهای برخورد مزخرف کم نمیکنه. :)
شبهایی که گربهی آدم دم مشک آدم است و الحمدلله که این طور است و الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علی بن ابی طالب...
عزیز من!
تقریبا یک ساله که من(ما) دارم(داریم) تمرین ترک تعلقات دنیاییم(مون) میکنیم. از بیرون که بشنوی یا ببینی احتمالا با خودت میگی خب این که اونقدر هم سخت نیست! تازه هیجان تجربهی جدید هم داره!
ولی عزیز من! بیا و تو تنها کسی باش که تجربه نکردی ولی من رو باور میکنی... سخته! خیلی سخته! تو هیچ تجربهای رو نمیتونی تکرار کنی، فقط میتونی مشابهش رو بسازی و این برای کسی که در بند حافظهی تصویریه، سخته! برای کسی که در بند حضور آدمهای عزیز زندگیشه، سخته!
و توی همهی این تمرینها من نیاز داشتم که کسی خارج از ماجرا باشه و من رو بشنوه، بفهمه و قبول کنه...
ولی تو خیلی کمکاری کردی عزیز من!
خب در مورد کار گروهی در دانشگاه اگه بخوام برای شما صحبت کنم باید بگم مهمترین موضوع اینه که شما پایههای کار گروهی رو باید پیش از دانشجو شدن یاد گرفته باشی و دانشگاه جای گند زدن در کار گروه نیست!
در ادامه برای شما دعا میکنم در شرایطی قرار نگیری که مجبور بشی با پسری همگروه بشی. چرا؟ چون به احتمال نود و نه درصد در اکثر مواقع دلت میخواد بهش بگی: «ببین! دیر اومدی نخواه زود برو!» یا حتا «پیاده شو با هم بریم!»
من حاضرم تا آخر عمرم برای «ف ح» فایل ورد مرتب و ژیگول کنم و بفرستم.
انقد که این بشر ذوق میکنه. :)))